عشق و مستی

عشق و مستی

عشق آن باشد که می میراندت ** در همه حال و همه احوال تو
عشق و مستی

عشق و مستی

عشق آن باشد که می میراندت ** در همه حال و همه احوال تو

امــــــروز...

امروز هم گذشت وُ

نیامدی.

ناشُکر نیستم

فردا هم روزِ خداست! 

                               رضا کاظمی

اشــکهایـ ...

اشکهای من از غصه نیست

فقط...
چشمهای من خجالتیست
چشمانم به وقت دیدنت " عرق " میکند !

اما...

تو این را باور نکن...

غصه از اشکهای من میبارد...!

عیــــــــــــد فطر...

بگذشت مه روزه و عید آمد و عید آمد
بگذشت شب هجران معشوق پدید آمد

آن صبح چو صادق شد عذرای تو وامق شد
معشوق تو عاشق شد شیخ تو مرید آمد 

 

**عید فطر مبارک** 

 

ایـــنـ بـــار ...

این بار

مینویسمت...

" تو " را میان اصطحکاک مداد و کاغذ

گیر خواهم انداخت

شاید اینگونه بشود تو را

" تجربه " کرد...!!!

بی تـــــــــــو هرگز ...

این سخن در آسمان باید نوشت:

با تو در دوزخ مداوم ، بی تو هرگز در بهشت . . .