من عاشق اون دیالوگم که پدر ژپتو به پینوکیو میگه:
پینوکیو... چوبی بمان!
آدم ها سنگی اند دنیایشان قشنگ نیست...
آتش عشق، عجب آتش غافل سوزیست
خبرم می کند و بی خبرم می سوزد
دارند خودشان را میکُشند موجها
تنی به آب بزن
آرام شود دریا
رضا کاظمی
گفتیـ دوستتـ دارمـ
و منـ بهـ خیابانـ رفتمـ !
فضایـ اتاقـ برایـ پرواز کافیـ نبود ...